شهلا دانشفر: حزب و عضویت کارگری
از همین رو در این بحث یک تاکید مهم منصور حکمت اینست که سوسياليسم کارگرى يک حرکت زنده اعتراضى در جوامع سرمايهدارى موجود است. و این جنبشی است علیه سرمایه داری که در برابر بورژوازی سنگربندی کرده و در جنگی هر روزه با نظام حاکم است. این جریانی است که متحزب نیست و در درون خود هزار و یک خط دارد. و براى ما مارکسیستها، حزب تشکل فعالين این جنبش و سنت های مبارزاتی آن و ابزار گسترش اعتراض این جنبش علیه سرمایه داری است. اما چپ سنتی به جنبش کمونیستی موجود در درون طبقه کاری نداد و اصلا آنرا به رسمیت نمی شناسد و با ملاکهایی که عمدتا عقیدتی و فرقه ایست، اين يا آن دسته احزاب و گروهها را جزو جنبش سوسياليستى و کمونيستى میداند و یا نمیداند.
بعلاوه بحث عضويت کارگرى صرفا بر سر آوردن آحاد کارگر و عضو کردن آنها در حزب نيست. همچنین وقتى از حزب کارگرى حرف ميزنيم منظور حزبى نيست که لزوما تودههاى کارگر را در خود جا داده باشد. بلکه بحث بر سر اینست که ما بعنوان یک حزب سیاسی، خود را سازمانده و دربرگيرنده فعالين جنبش اعتراضى طبقه کارگر و رهبران کارگرى و حزب یک گرایش کارگری معین میدانیم. ما میکوشیم حزبى برخاسته از محيط اعتراض کارگرى و درگير در آن باشیم و ساختار اصلى و فعاليت اصلى ما متکى بر بخش پيشرو و کمونيست خود کارگران باشد. در همین راستا در طول سالها فعالیت آمار عضویت کارگران در حزب کمونیست کارگری همواره سیر صعودی داشته و این روندی مثبت و شورانگیز است.
تمایز دیگر ما با چپ سنتی در مبحث عضویت کارگری اینجاست که برای چپ سنتی کارگر چه در بيرون از سازمان و بعنوان يک طبقه و چه بعنوان يک عضو و فعال سازمانى، فاقد یک خصلت اجتماعى است. به این معنا که در بيرون از سازمان در نزد آنها طبقه کارگر صرفا یک صنف است و در درون سازمان نه بعنوان عنصری از یک طبقه اجتماعی ، بلکه یک فرد و سلولی از تشکیلات است. اما برای ما بحث عضویت کارگری، بحث بر سر عضویت یک نیروی وسیع متشکل از کارگران کمونيست و رهبران جنبشهاى اعتراضى است که بدون آنکه عضو حزب باشند، سياستهاى حزب را جلو ميبرند و به اشکال غير اساسنامهاى و ظاهرا بدون ضبط و ربط با حزب رابطه برقرار ميکنند. بحث عضویت کارگری برای ما به معنای وسعت دادن دامنه موجوديت حزب به نحوى است که فعاليت کارگر کمونيست علیه سرمایه داری حاکم را دربربگيرد و آن را به بخشى از خود تبديل کند. و این چنین است که حزب به حزب پراتیک کارگر کمونیست تبدیل شده و رودرویی با سرمایه به مهمترین بخش پراتیک آن تبدیل میشود. و این جهتی است که همواره طی کرده ایم.
به عبارت روشنتر برای ما عضو يک انسان و يک مبارز فىالحال اجتماعى و فىالحال درگير مبارزه است که جذب حزب میشود. اما چپ غير کارگرى برای عضویت دنبال افراد مستعد برای قالب های مبارزه سازمانی از پیش تعریف شده خود میگردد.
طبعا این تفاوت ها در رابطه با مساله عضویت ، در ضوابط و مکانیزم های عضوگیری در حزب نیز خود را نشان میدهد. از جمله شرط پذیرش برنامه است. روشن است که پذيرش برنامه، اساسنامه، و کار کردن در يک ارگان تشکيلاتى، شرايط اصولى عضویت در حزب است. اما معنای شرط پذیرش برنامه، برای ما اینست که عضو بايد اهداف و آرمانهاى ناظر بر حزب را بپذيرد. و اصول سازمانی حزب نیز روش فعاليت و زندگى سياسى حزب در جامعه را بیان میکند. و در این چهارچوب است که عضو وظایف معینی را که برنامه و نقشه فعاليت سازمان جلوى پايش ميگذارد به پيش میبرد. از نظر ما عضویت در حزب کمونیست کارگری صرفا یک رابطه حقوقی نیست. بلکه رابطه ای واقعی و اجتماعی است. همانطور که بارها اعلام کرده ایم عضويت در حزب کمونیست کارگری ایران ساده است. همه کسانیکه خود را در اهداف این حزب شریک میدانند، میتوانند عضو حزب شوند. عضویت در حزب کمونیست کارگری شرط ایدئولوژیک ندارد و این حزب به سابقه سياسى و تعلق سازمانى قبلى افراد کارى ندارد. از نظر ما هر کس که برابری میخواهد، آزادی و رفاه برای همه میخواهد و نابرابری و تبعیض و بیعدالتی نمیخواهد، هر کس که استثمار و زور و سرکوب نمیخواهد، هر کس که به تبعیض و ستم علیه زن معترض است، هر کس که حکومت مذهبی و خرافه نمیخواهد، در جهت اهداف حزب مبارزه میکند و توصیه میکنیم برای فعالیت موثر و متشکل عضو حزب شود. حزب کمونیست کارگری ایران حزب همه کارگران است، حزب همه زنانی است که رهائی میخواهند، حزب جوانانی است که آزادی و عدالت میخواهند، و همه مردمی که میخواهند جمهوری اسلامی برود و بجای آن یک حکومت آزاد و برابر و انسانی حاکم شود.
اما سازمانهاى چپ راديکال غیرکارگری عموما سازمانهائى هستند که بر مبناى “اعتقادات” شکل گرفتهاند و شرط پذیرش برنامه به عنوان شرط عضویت به معنای پذیرش یک سیستم فکری غامض و پیچیده و مجموعه ای از کلیشه های فرقه و سازمانی است.
در آخر ضروری است چند کلامی نیز در زمینه اهمیت و جایگاه تحزبیابی کارگری که اولین گام آن عضویت در حزب است داشته باشم.
ما همیشه تاکید کرده ایم که باید در برابر جبهه عظیم سرمایه داری متحزب بود. رهبر و سازمانده مبارزه علیه توحش سرمایه داری حاکم حزب است. و برای رسیدن به سوسیالیسم، حزب میخواهیم. بنابراین یک تاکید مهم ما اینست که به همان درجه ای که نقد سرمایه داری و ضرورت سوسیالیسم مهم و اساسی است، نقد پراکندگی و ضرورت و مطلوبیت حزب و عضویت در آن نیز اساسی است. از همین رو پلنوم ٤٧ حزب را پلنوم جنبش کارگری و حزب خواندیم و یک قرار مهم مصوب این پلنوم در مورد تشکلیابی حزب بود. این تاکید خصوصا در اوضاع سیاسی امروز جامعه، در شرایطی که عروج رادیکالیسم و چپ را در راس جنبش های جاری خصوصا، جنبش کارگری بوضوع میتوان دید. حقیقتی که هر روزه خود را در شعارهای اعتراضی علیه فقر، تبعیض و نابرابری و برای داشتن یک زندگی انسانی بیان میکند، اهمیت و جایگاه سیاسی تری بخود میگیرد. واقعیت اینست که جنبش کارگری، و جنبش های اعتراضی در جامعه هر روز سازمانیافته تر جلو می آیند. تاکید ما بر تحزبیابی جنبش کارگری است. تاکید ما بر متشکل شدن فعالین کارگری در حزب طبقاتی خود و عضویت در آن است. حزب کمونیست کارگری برای همین تشکیل شده است و فراخوانمان به کارگران و به همه انسانهایی که میخواهند جامعه را از شر سرمایه داری رها کنند، اینست که به حزب کمونیست کارگری ایران بپیوندید. این گفتمانی است که محمد جراحی از رهبران شناخته شده کارگری در روزهای آخر زندگیش به درون جنبش کارگری آورد. او با گفتن اینکه برای پیروزی سوسیالیسم به حزب نیاز داریم و با اعلام عضویتش در حزب کمونیست کارگری ایران در مقابل جنبش کارگری راه نشان داد. و به این معنا به ضرورت زمانه پاسخ درستی داد. همانطور که قبلا هم اشاره کرده ام همانقدر که شاهد عروج چپ در جنبش کارگری و در سطح جامعه هستیم، همانقدر که علیه سرمایه داری و برای رسیدن به سوسیالیسم گفتمان وجود دارد، باید گفتمان حزبیت نیز به راه افتد. همانطور که از حق داشتن سندیکا و شورا و تشکلهای توده ای کارگری خود دفاع میکنیم و برایش می جنگیم، باید از حق داشتن حزب و عضویت در حزب دفاع کنیم. حق ماست که در حزب خود متشکل باشیم. این گفتمانی است که محمد جراحی در این مقطع مهم تاریخی در جنبش کارگری به جلو آورد و با اینکارش تکانی به جنبش کارگری داد. زنده باد منصور حکمت، زنده باد محمد جراحی، یادشان گرامی باد.