نا امنی محیط كار جنایت علیه كارگران است
شرایط و محیطهای کار در ایران، قاتل جان کارگران است و اوج رذالت و سودپرستی و بیرحمی بورژوازی و دولت اسلامی اش را مقابل چشم همگان قرار میدهد. سالانه دهها هزار سانحه دلخراش در محیطهای ناامن کار در ایران رخ میدهد، هزاران نفر جان خود را از دست میدهند و هزاران نفر تا آخر عمر معلول میشوند یا به انواع بیماریهای خطرناک مبتلا میشوند و توان کار کردن را از دست میدهند و یا توسط کارفرمایان از کار اخراج میشوند. بیماری سل، انواع آرتروز، بیماریهای استخوانی و عضلانی، بیماریهای پوستی و سرطان از جمله بیماریهای رایج در محیطهای کار در ایران است. فقدان حداقل آموزش، حداقل امکانات ایمنی، حداقل بهداشت در محیطهای کار از یکطرف و از طرف دیگر ساعات کار طولانی برای کارگران ، تغذیه بسیار ناکافی و خستگی مفرط که تمرکز را هنگام کار بشدت پائین میاورد، مدام دارد از كارگران قربانی میگیرد. بعلاوه بیحقوقی کارگران در ایجاد تشکلهای خود، ناامنی کامل شغلی و ترس هرروزه از اخراج، به کارفرمایان امکان حداکثر سودجوئی را میدهد. هرچه بیکاری و ناامنی شغلی و فلاکت کارگران بیشتر میشود، به همان اندازه هم محیطهای کار ناامنتر میشود و میزان سوانح کار و تعداد قربانیان محیط ناامن کار، تصاعدی افزایش مییابد. این در واقع خود بخشی از سیاست سودآوری سرمایه در ایران است
در نظامی که جمهوری اسلامی به مردم تحمیل کرده، جان کارگر چنان بی ارزش است که حتی اسامی کارگرانی که جان خود را در محل کار از دست میدهند، نه توسط کارفرما و نه رسانههای دولتی و رسمی جائی اعلام نمیشود. معمولا گفته میشود پنج نفر جان خود را از دست دادند .اما این كارگران و جان آنها اینقدر ارزش ندارند که مشخصاتشان و عکسشان در رسانههای دولتی یا جای دیگری اعلام شود. حتی مراسم بزرگداشتی که توسط خانوادهها و سایر کارگران برگزار میشود اگر هم توسط نهادهای حكومتی مقابل آنها مانع تراشی نشود (در بسیاری موارد خانوادهها را تهدید میكنند كه مراسم را محدود و بی سر وصدا بگیرند)، توسط این رسانهها جائی اعلام نمیشود. آمارهای قابل اتکائی هم در مورد شمار قربانیان و معلولین در جایی منتشر نمیشود.
کودکان یکی از قربانیان اصلی ناامنی مراکز کار بویژه در کارگاههای کوچک هستند که نه بهداشتی دارد، نه کوچکترین توجهی به امنیت محیط کار شان میشود و نه آموزشی در کار است و نه گزارشی از آنها منتشر میشود. نیمی از کارگران قالیبافیها و گلیم بافیها دختران زیر ١٦ سال هستند که بعضا روزی ١٢ تا ١٦ ساعت کار میکنند. به اینها باید توهینهای هرروزه، تنبیهات و سوء استفادههای جنسی کارفرمایان از کودکان را نیز اضافه کرد که بخش جدائی ناپذیر این بیحقوقیها است. با چنین اوصافی میتوان فهمید که چگونه کودکانی که باید مشغول تحصیل و ورزش و لذت بردن از زندگی خود باشند، چگونه از همان کودکی حقوق اولیه شان پایمال میشود، سلامتی و رشد طبیعی خود را از دست میدهند، پرپر میشوند و زندگی شان نابود میگردد.
بدین ترتیب ما شاهد جنایت بزرگ و هرروزه و اعلام نشدهای علیه کارگران در محیطهای كار هستیم که آمار قربانیانش بسیار بالا است. صدها هزار کارگرهر سال به بیماریهای خطرناک مبتلا میشوند، طول عمرشان کاهش مییابد و تعداد نه چندان کمی جانشان را از دست میدهند. اخراج و بیکاری و فقر كمر شكن، یک معضل مهم دیگری است که دامن کارگری را که در این محیطها بیمار و ناتوان میشود و یا به درجاتی معلول میشود، میگیرد. بعلاوه هیچ تامینی برای خانواده و بازماندگان كارگران قربانی شده وجود ندارد. نه کارفرما و نه دولت خود را موظف به تامین زندگی خانواده قربانیان نمیبینند. درمورد کارگرانی که در جریان کار نقص عضو پیدا میکنند و یا توان ادامه کار را از دست میدهند، نیز نه امکانات چندانی صرف معالجه آنها میشود و نه شامل بیمه بازنشستگی و بیمه تامین اجتماعی میشوند. تازه وقتی هم چیزی شامل حالشان میشود، رقمی بسیار پایینتر از حتی همان حداقل دستمزدی است که چندین برابر زیر خط فقر است.
یك جنگ اعلام نشده
تبدیل محیطهای كار به قتل گاه كارگران بیش از هر چیز زیر پا گذاشته شدن اولیهترین استانداردهای انسانی در این جامعه را نشان میدهد. با ایجاد این وضعیت سرمایه داران و دولتشان در ایران دارند میگویند که ما در این کشور کاری کردهایم که جان آدم ارزش ندارد. بطور مثال مواد خطرناک و سمی که بکارگیری آنها در کشورهای دیگر ممنوع شده است را به راحتی در کارخانههای ایران مورد استفاده قرار میدهند. این شرایط برده وار كار را به یمن محروم كردن كارگران از پایهایترین حقوقش برقرار كردهاند. دست کارگر را بستهاند، اعتصابش را ممنوع کردهاند، رهبرانش را دستگیر میکنند و او را از حق تشکل محروم میکنند تا امکان حداکثر سودجوئی را پیدا کنند. در واقع دولت به کمک نیروی سرکوب و زندان و قانون و غیره، دست کارفرما را باز گذاشته است که جان كارگر را بگیرد، خون كارگر را بمكد و هر بلائی خواست سر کارگر بیاورد. و البته خود دولت و ارگانهای سرکوبش بزرگترین کارفرما هستند.
ناامنی محیط کار البته مختص ایران نیست. به قول منصور حکمت، ناامنی محیط کار یک جنگ اعلام نشده در جهان است که به اندازه دو جنگ جهانی، فاشیسم هیتلری، کورههای آدم سوزی، هیروشیما، جنگ ویتنام، جنگ ایران و عراق و غیره از طبقه کارگر قربانی میگیرد. اما تفاوت اینجا است که جنایتهای بزرگی که در تاریخ شاهدش بودهایم را همه میشناسند و از دست اندرکارانش بعنوان جنایتکاران بزرگ نام میبرند. فجایع دردناکی که مردم هم جانیان آنرا میشناسند و هم قربانیانش را. اما یک جنگ اعلام نشده و یک جنایت در حال جریانی در متن جامعه سرمایه داری هست که قربانیانش از نظر تعداد کمتر از این نمونههای برجسته جنایت در تاریخ نیست. همانقدر آدم روانه گورستان میکند، همانقدر آدم روانه بیمارستان میکند، همانقدر خانهها را از هم میپاشاند، همانقدر شادیها را به غصه و غم تبدیل میکند که در هرکدام از این دورههای ننگ آور در تاریخ بشر شاهدش بودهایم. اما فرقش در این است که در این مورد قاتلین و جانیان دارند کنار قربانیان خودشان قدم میزنند و کسی نمیتواند نشانشان بدهد و بگوید مسئول مرگ آن هزاران نفر انسانی که جان باختند، این کسی است که اینجا دارد راه میرود و یا این نهاد معین است و این موجودی است که تازه خودش را هم از بقیه جامعه معتبرتر و بالاتر میداند. این جنایتی است که هر روزه در محیطهای کار و بخاطر سودجویی یک مشت سرمایه دار و دولتهای حامی شان شاهدش هستیم. قربانیان این جنایت خیلی معلوم و مشخصاند. این جنایت قربانیانی طبقاتی دارد. اینطور نیست که بمبی روی محلهای افتاده و عدهای جانشان را از دست دادهاند. این جنگی است علیه بخش مشخصی از جامعه. علیه طبقه کارگر.
حال در نظر بگیرید كه همه این جنایات و این خطرات در محیطهای كار، محیطی که کارگر بخش اعظم زندگی اش را در این جامعه در آن میگذراند، دارد روی میدهد و نفس زندگی کردن را برای كارگر مخاطره آمیز كرده است.
محیطهای کار باید جای امن و سالم و از نظر سلامتی و بهداشتی استاندارد قابل قبولی داشته باشد. باید آخرین تكنیكها و دستاوردها و تجارب برای هرچه امنتر ساختن شرایط كار مورد استفاده قرار گیرد. کسی که چنین محیط ناامنی برای کارگران ایجاد کرده، شریک جرم قتل و جنایت وسیعی است که هر روز در محیطهای کار جریان دارد. تخلف از قوانین ایمنی محیط كار و سهل انگاری در تامین امنیت كارگران یك جنایت است و باید جرم جنائی محسوب شود.
اما میبینیم كه در عالم واقعی چنین نیست. چون رعایتش برای سرمایه داران صرف نمیكند و از سوددهی شان میكاهد. آنوقت در جایی مانند ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی كه كارگر از هرنوع حقوقی برای اعتراض و اعتصاب و متشکل شدن محروم است، این ناامنی واین خطر هر روزه جان و زندگی كارگر ابعاد متفاوتی میگیرد.
در مقابل این جنایت هر روزه باید ایستاد. باید از نظر امنیت محیط کار بالاترین استانداردهای بین المللی برقرار باشد.
كدام خواستها و كدام استانداردها؟
بخش عظیمی از همه این اتفاقاتی که در محیطهای کار شاهدش هستیم و منجر به مرگ و صدمه زدن به سلامتی کارگر میشود، قابل اجتناباند. یک محور مهم مبارزه کارگر در نظام سرمایه داری حول ایمنی محیط کار است. کارگر حق دارد برای ایمنتر کردن شرایط کارش تا جائی که علم و تکنولوژی اجازه میدهد، دست به مبارزه بزند، اعتصاب کند متشکل شود.
مطالبات زیر باید به پرچم مبارزه کارگران برای بهبود شرایط کار و ارتقاء ایمنی و بهداشت محیط کار به منظور جلوگیری از بروز حوادث محیط کار، و نیز جبران خسارتهای ناشی از ناامنی تبدیل شود:
١- تضمین ایمنی و بهداشت محیط کار و تقلیل مخاطرات کار به حداقل ممکن، بدون هیچ صرفه جویی، با استفاده از پیشرفتهترین تسهیلات و امکانات مورد استفاده در سطح جهان از جمله برخورداری محیطهای كار از دستگاههای تهویه كافی، مراكز درمانی كشیك مجهز به آمبولانس و پرشك، امكانات بهداشتی حمام و دستشویی و غذاخوری با استاندارد بهداشتی بالا و غذای مناسب.
٢- نظارت و معاینه پزشکی منظم در برابر مخاطرات و بیماریهای حرفهای و ناشی از کار توسط مراجع پزشکی مستقل از کارفرما، به هزینه کارفرمایان و دولت.
٣- نظارت بر ایمنی محیط کار باید تماما زیر نظارت کارگران و تشکلها و نمایندگان آنها باشد. این حق کارگران است که هیئتی از میان خود انتخاب کنند تا تمامی موارد ناامن و غیر بهداشتی را بررسی کنند و به کارگران گزارش بدهند.
٤- اعتصاب و برگزاری مجمع عمومی، حق بی چون و چرای کارگران است و کارگران به مجرد احساس ناامنی باید بتوانند دست از کار بکشند، تا ناامنی برطرف شود.
٥- بکارگیری مواد سمی و خطرناكی كه جان كارگر را به خطر میاندازد و در كشورهای پیشرفته جهانی استفاده از آنها در تولید ممنوع اعلام شده است٬ فورا متوقف گردد.
٦- كارفرمایانی كه بخاطر سودجویی در مواردی كه سلامتی كارگر تهدید میشود، اقدام نكنند، مجرمند و باید مورد پیگرد قرار گیرند.
كارگرانی كه بخاطر عدم ایمنی كار دچار بیماری و یا از كار افتادگی شدهاند، باید تامین داشته باشند و از جمله از حقوق زیر برخوردار باشند:
١- بیمه کامل کارگران در مقابل صدمات و خسارات ناشی از کار، اعم از اینکه در محیط کار و یا خارج آن رخ دهد و بدون اینکه کارگر نیازی به اثبات قصور کارفرما و یا مدیریت داشته باشد.
كارگران آسیب دیده در محیط كار باید با استاندارد بالای پزشكی تحت پوشش درمان رایگان قرار گیرند و در دوره درمان از حقوق كامل برخوردار باشند.
٢- كارگرانی كه در محیط كار دچار بیماری شدهاند باید از تسهیلاتی چون تغییر نوع كار و كاهش ساعت كار با پرداخت حقوق كامل برخوردار باشند و اخراج آنها اكیدا ممنوع باشد. این كارگران باید مادام كه بیمارند زیر پوشش این كمكها و تسهیلات قرار داشته باشند.
٣- پرداخت حقوق کامل بازنشستگی به کارگرانی که در نتیجه صدمات ناشی از کار توانایی کار کردن را از دست میدهند. همینطور پرداخت کامل حقوق بازنشستگی به خانواده کارگرانی که عضو خانواده خود را در محیط کار از دست میدهند.
این خواست عطف به ماسبق میشود یعنی شامل همه کارگران و خانوادههای کارگرانی که در طول حاکمیت جمهوری اسلامی توانائی کار کردن و یا جان خود را از دست دادهاند نیز میشود.
یك بخش از سوانح محیط كار منجر به مرگ كارگر میشود در این مورد باید بر حق و حقوق زیر تاكید کنیم:
١- خانواده كارگرانی كه به خاطر ناامنی محیط كار جان باختهاند، و نان آور خود را از دست دادهاند، باید تحت پوشش همیشگی تامین اجتماعی قرار گیرند و از یك زندگی انسانی برخوردار باشند. باید به این خانوادهها مستمری ماهانه مكفی پرداخت شود.
٢- در صورت وقوع هر حادثهای در محیط کار، تعداد قربانیان و مصدومین با مشخصات و عکس فورا باید رسما و علنا اعلام شود.
٣- عاملین كشتار در كارخانجات کارفرمایان و دولت حامی آنها هستند و باید مورد پیگرد قرار گیرند.
٤- برگزاری مراسم یاد کارگران جانباخته بخاطر ناامنی محیط کار توسط کراگران به هزینه کارفرما
مبارزه برای ایمنی محیط كار، یعنی مبارزه برای زنده ماندن و سلامت جانی كارگر، یك روز هم نباید در آن تعلل كرد. خصوصا این موضوع در ایران باید به مساله فوری و همین امروز كارگران تبدیل شود.
مساله تامین ایمنی محیط كار بسادگی به سود سرمایه داران گره میخورد. سرمایه دار بخاطر سودجویی اش، آشكارا جنایت میكند و محیطهای كار هر روز بیشتر از كارگران قربانی میگیرد و دولت نیز بنا به تعریف حافظ منافع اوست. ابعاد گسترده جنایت در محیطهای كار بیش از هر چیز اوج توحش سرمایه داری را در مقابل ما قرار میدهد. باید به این توحش پایان داد. *
شهلا دانشفر
١٣ اردیبهشت ٩٠، کارگر کمونیست