آلودگی هوا در ایران از انسان و محیط زیست قربانی می گیرد
انترناسیونال ۵۳۴
حسن صالحی
آلودگی هوا بویژه درتهران، اهواز، سنندج و کرمانشاه به اندازه کافی هشدار دهنده و فاجعه آمیز است. به گفته سازمان بهداشت جهانی اهواز برای دومین بار به عنوان آلوده ترین شهر جهان شناخته شده است. سنندج و کرمانشاه هم در میان آلوده ترین۱۰ شهر دنیا قرار دارند. در تهران اوضاع بحدی جدیست که مقامات حکومت بارها اقدام به تعطیلی مدارس، مراکز کار و صنایع و کارخانجات کرده اند و از مردم خواسته اند برای حفظ سلامت خود از خانه ها خارج نشوند. بنا به گزارش سایت تابناک در دیماه سال ۱۳۹۱ ساکنان پایتخت در ۱۰سال گذشته تنها ۲۰۰ روز از هوای پاک برخوردار بودهاند و مابقی روزها را در هوای ناسالم و یا در شرایط هشدار سپری کردهاند. در دیماه سال پیش مشاور وزیر بهداشت حکومت اسلامی اعلام کرد که در طی یک سال،۴۴۶۰ نفر بر اثر آلودگی هوای تهران جان باخته اند. یعنی هر روز حدود ۱۲ نفر به دلیل هوای آلوده جان خود را از دست داده اند. تازه این سوای انواع و اقسام بیمارهایی تنفسی، پوستی، قلبی و غیره است که شهروندان بدان دچار می شوند و بر سلامت و زندگی آنها تاثیر پایدار خواهد گذاشت. نتایج هولناک آلودگی هوا فقط متوجه انسانها نیست بلکه درختان، جنگلها و غلات نیزاز آلودگی هوا آسیب می بینند و گونه های مختلف حیات در خطر نابودی قرار می گیرند.
سئوال اینجاست که در مقابل این وضع هشدار دهنده چه باید کرد؟ چگونه می توان امنیت جانی انسانها را تامین کرد و در عین حال از بدتر شدن وضع محیط زیست جلوگیری بعمل آورد؟ به نظر من پرداختن به این سئوالات و پاسخگویی به آنهابه اندازه دیگر مسائل اجتماعی و اقتصادی نظیر فقیر و بیکاری اهمیت دارد و لازم است که جواب درخور خود رابگیرد.
یک تصویر عمومی
حق برخورداری از هوای سالم و پاک حق همه انسانهای ساکن کره ارض است. ولی متاسفانه برخورداری از این حق با توجه به ابعاد فاجعه آمیز آلودگی هوا هر چه بیشتر از دسترس توده انسانها دور شده است. مهمترین منابع آلودگی هوا حمل و نقل، نیروگاههای حرارتی و فعالیت های صنعتی شمرده می شود. مصرف سوختهای فسیلی نظیر ذغال سنگ و نفت انواع و اقسام مواد سمی را در هوا منتشر می کند که برای انسان و طبعیت بسیار مضر است. آلودگی صنعتی که یکی از منابع اصلی آلودگی هوا به شمار می رود اکنون نه فقط از مجرای دودکش کارخانجات بلکه در اشکال متنوع تر و بسیار خطرناکتر علیه جامعه انسانی و محیط زیست عمل می کند. صنایعی که در جریان تولید از احتراق سوخت به طور منظم استفاده می کنند گازهای سمی گوناگونی را تولید میکنند که در اتمسفری که ما تنفس می کنیم رها می شود. این گازهای سمی در محیط جغرافیایی بسیار وسیعی پراکنده می شوند و یکبار دیگر با اتمسفر ترکیب می شوند. سپس گازهای آلوده با چگالی بالا به زمین برمی گردند. باران اسیدی در جنگلهای کشورهای در حال توسعه یا آلودگی هایی که در یخهای قطب شمال یافت شده نشان می دهند که آلودگیهای صنعتی از محل اصلی تولید شان در یک کشور دیگر حرکت کرده اند. حجم عظیم گازهای آلاینده ای که از اگزوز موتورسیکلت ها، خودروها، هواپیماهای جت و غیره متصاعد می شود یکی دیگر از عومل مهم آلودگی هواست. کافیست که به یکی از این آلاینده ها و تاثیرات آن بر بدن انسان نگاهی بیندازیم تا تصویر روشن تری از نتایج خطرناک و کشنده آلودگی هوا داشته باشیم. نام این آلاینده اوزون تروپوسفری است که گاهي هم”اوزون بد” نامیده می شود.
این اوزونی است که در پائين ترين لایه جو زمین که به آن تروپوسفر مي گويند تولید می شود. برخلاف اوزونی که دور کره زمين را فراگرفته و ما را از تابش هاي شدید وخطرناک خورشيدي درامان نگه مي دارد، اوزون تروپوسفری با توجه به اینکه در سطح بسیار پائینتری قرار دارد بلای جان انسان می شود. این يک آلاينده ي انساني است که در نتيجه عملکرد موتورهاي درونسوز با سوخت بنزين و همچنین نيروگاههائی که با سوخت ذغال سنگ کار می کنند، تشکيل مي شود. هنگامی که اوزون را استنشاق مي کنيم، این گاز وارد مجاري تنفسي شده و از آنجا که مانند اسید بسيار خورنده است، مي تواند به نايچه ها، نايژکها و کيسه هاي هوا در ريه ها که وسیله تبادل اکسيژن و گاز کربنیک هستند، آسيب وارد کند. مداوما در معرض گاز اوزون قرار داشتن مي تواند موجب التهاب بافت ريه ها و عفونت دستگاه تنفسي شود. از سوي ديگر وضع بيماران تنفسي که مبتلا به عارضه هايي نظير آسم هستند وخیم تر مي شود. استنشاق اين گاز منجر به کاهش عملکرد شش ها و پايين آمدن سطح تحمل آنها در برابر فعاليت هاي جسمی و تمرين هاي ورزشي مي شود، دردهاي پي در پي در قفسه سينه و سرفه هاي مداوم از ديگر علايم تاثیر گاز اوزون است. در فصل تابستان و در هواي آلوده به اوزون تروپوسفري، کودکان و سالمندان نسبت به ساير افراد بيشتر در معرض ابتلاء به علائم فوق مي باشند و این تنها جلوه ای از تاثیرات زیانبار و خطرناک آلودگی هوا برای انسانهاست.
دلایل
معمولا در بررسی آلودگی هوا به دو متهم اصلی یعنی وسایل نقلیه موتوری و کارخانجات اشاره می شود. چرا که هر دوی اینها تولید کننده موادی همچون مونوکسید کربن، دی اکسید گوگرد، هیدروکربنهای سوخته نشده و ترکیبات سربی هستند که باعث آلودگی هوا میشوند. پر واضح است که نه وسایل نقلیه موتوری و نه صنایع به خودی خود و بدون دخالت انسانی نمی توانند باعث آلودگی هوا شوند. هنگامی که استفاده از وسایل نقلیه موتوری و یا نحوه کار کارخانجات با استانداردهای زیست محیطی همخوانی ندارد، به عبارت دیگر با نیازهای محیط زیست منطبق نشده باشد، ما شاهد بالا رفتن جهشی میزان آلودگی هوا هستیم.
در یک نگاه کلی به جهان امروز باید اذعان کرد که نظام سرمایه داری واصل اصالت سود است که کل محیط زیست را با خطرات جدی و لطمات جبران ناپذیری روبرو ساخته است. این بدان معناست که سرمایه داران به دنبال سود بیشتر بیرحمانه از طبیعت و محیط زیست بهره برداری کرده و آن را به نابودی می کشند و در بهترین حالت کمترین هزینه را برای حفظ محیط زیست می پردازند. این حکم بطور قطع در مورد ایران نیز صادق است اما هنوز همه واقعیات مربوط به مورد مشخص ما یعنی آلودگی هوای ایران را توضیح نمی دهد. چرا که در برخی از کشورهای سرمایه داری میزان آلودگی هوا به اندازه ایران نیست و بنا به دلایل گوناگونی منجمله وجود مدافعان سرسخت محیط زیست و سطح انتظارات و حساسیت شهروندان وضعیت به گونه نسبتا بهتری است.
یک مسئله اصلی در مورد ایران وجود حکومت اسلامی ست که در آن نه جان انسان ارزش دارد و نه محیط زیست. در ایران متاسفانه آمار درست و دقیقی در باره میزان آلودگی هوا و نتایج و تاثیرات آن وجود ندارد. از قوانین لازم و برنامه های کارآمد برای پاسداری از محیط زیست و بهینه سازی آن خبری نیست. زمانی که مسئله آلودگی هوا به شدت بحرانی می شود مسئولین حکومت تنها به صرافت این می افتند که مثلا مدارس و کارخانجات را تعطیل کنند و از مردم بخواهند که از خانه خارج نشوند. چنین تمهیداتی به نظر من نشانه اوج بی مسئولیتی حاکمان اسلامی در چاره جویی اساسی برای آلودگی هواست. اما مسئله به همینجا ختم نمی شود. جمهوری اسلامی با همه اندام و جوارحش بطور سیستماتیک در جهت تخریب محیط زیست عمل کرده است و با رویکردی که این رژیم دارد باعث آلودگی بیشترهوا و یا دیگر فجایع زیست محیطی در ایران شده است. بدین جهت به نظر من مسئول مستقیم این وضع حکومت اسلامی است. اجازه بدهید اینجا به چند نمونه از شاهکارهای ضد محیط زیستی در طی حاکمیت جمهوری اسلامی اشاره کنم.
سم افزایی به بنزین
همه می دانند که ایران با وجود ۹ پالایشگاه در کشور تنها می تواند بخش کوچکی از بنزین مورد نیاز خود را تامین کند. بر اساس آمارهای رسمی، هزینه واردات بنزین به ایران سالانه حدود شش و نیم میلیارد دلار است که بر اساس آمارهای غیررسمی این رقم به ۱۰ میلیارد دلار میرسد. به دنبال اعمال تحریمهای اقتصادی و قطع واردات بنزین، دولت جمهوری اسلامی تصمیم گرفت که با افزودن ماده خطرناک بنزن به بنزین تولید این ماده سوختی را بالا ببرد و اینگونه با تحریمها مقابله کند. لازم به گفتن است که تولید بنزین در پالایشگاههای ایران همواره با افزودن موادی به آن توام بوده است که حکم سم را داشته است. بنا به گزارش سایت اینترنتی”عصر خودور” تا قبل از سال ۱۳۸۲ یا سال ۱۳۸۳ به بنزین توزیعی در کشور سرب اضافه می شد. این ماده هم آلاینده محیط زیست است و هم گفته می شود که سرطان زاست. سپس استفاده از این ماده متوقف شد و به جای آن ماده دیگری بنام MTBE که اکتان بنزین را بالا میبرد، مورد استفاده قرار گرفت که البته استفاده از این ماده هیچگاه ممنوع اعلام نشد بلکه تنهاگفته شد که میزان استفاده از آن کاهش یافته است. استفاده از MTBE باعث انتشار گاز بنزن می شود که گازی به شدت سرطان زا است. پس از به اجرا درآمدن تحریم های اقتصادی، جمهوری اسلامی بخاطر اینکه خود را از تک و تا نیاندازد با ترکیب خطرناک بنزن به بنزین یک بنزین سرطان زا و غیراستاندارد را برای مصرف در اختیار شهروندان گذاشت. قابل ذکر است که بنزن ماده بسیار سمی و کشنده است و تنها به مقدار بسیار ناچیز برای بهسوزی بنزین از آن استفاده می شود. آمریکا درسال ۲۰۱۱ میلادی میزان مجاز بنزن در بنزین را به ۶۲/۰ درصد کاهش داد.حد استاندارد اروپا برای آلاینده بنزن موجود در هوا پنج میلی گرم و در ژاپن سه میلی گرم در مترمکعب است. در همین حال گفته می شود که میزان بنزن موجود در هوای تهران۳۰ برابر استانداردهای جهانی است. اثرات مزمن ناشی از استنشاق بنزن باعث اختلالات خونی در انسان میشود. همچنین عوارض عصبی ناشی از استنشاق بنزن شامل خواب آلودگی، سرگیجه، سردرد، بیهوشی و رعشه است. وارد شدن این ماده به دستگاه گوارش باعث تهوع، تشنج، بیخوابی، تحریک معده و افزایش ضربان قلب، اغما و مرگ میشود و تنفس بخار بنزن مشکلات شدید تنفسی و سوزش پوست و چشم را موجب میگردد، همچنین تماس مستقیم با بنزن باعث قرمزی، تورم و تاولهای پوستی میشود. تماس طولانی مدت با بنزن، تأثیرات مخربی بر بافتهای سازنده سلولهای خون خصوصاً سلول های مغز استخوان میگذارد. این تأثیرات باعث کاهش تولید سلول¬های مغز استخوان شده و موجب کم¬خونی میشود.
حذف کنیستر از خودروها
كنيستر قطعهاي است كه بخارات ناشي از احتراق بنزين را جذب كرده و مانع از ورود آنها به هوا و آلوده کردن آن ميشود. مسئله حذف کنیستر از خودروها که به نظر می رسد طی سالهای متمادی در جریان بوده است یکی از دلایل آلودگی فاجعه آمیز هواست که شرکت های خودرو سازی و دولت مسئول مستقیم آن هستند. با حذف این قطعه تمام آلاینده ها که بنزن یکی از آنهاست به هوا وارد می شوند. بنا به گفته اسکندر مومنی رئیس وقت پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی در طول چهار سال حدود چهار میلیون خودروی بدون کنیستر در کشور تولید و روانه خیابانها شده است. بنا به گزارشات منتشر شده در رسانه های رسمی جمهوری اسلامی، پيش از سال ۸۸ تمامي محصولات ايران خودرو مجهز به كنيستر نبوده است. در این میان ۱۱ نوع خودروي توليد داخل از جمله پژو ۴۰۵ فاقد كنيستر بوده و بخارات بنزين را مستقيما وارد هوا کرده اند.
از نظر شرکت های تولید کننده خودرو نصب کنیستر بر روی خودروها “مقرون به صرفه نبود” و به این دلیل تجهیز خودروها به کنیستر به مدت چندین سال متوقف شد. این در حالیست که در اروپا سالهاست استفاده از این قطعه در خودروها اجباری است. بعلاوه باید خاطر نشان کنیم که بنا به گفته کارشناسان محیط زیست کلیه مبدل های کاتالیستی که بر روی خودروهای تولیدی نصب می شود تا میزان آلایندگی آنها را کاهش دهد پس از ۸۰ هزار کیلومتر یعنی حدود ۳سال پر شده و عملا کارایی خود را از دست می دهند و اگر شرکت های تولیدکننده خودرور برای تعویض آنها اقدام نکنند میزان آلایندگی خودروتا چندین برابر افزایش می یابد. اینجا نیز تولیدکنندگان خودرور هیچ تعهد و مسئولیتی در قبال محصولاتی که به فروش می رسانند و پیگیری خدمات پس از فروش از خود نشان نمی دهند.
استفاده ازماده سمی آزبست (پنبه نسوز)
امروزه در بسیاری از کشورهای صعنتی استفاده از آزبست و یا پنبه کوهی بدلیل خطراتی که برای محیط زیست و جان انسان دارد ممنوع اعلام شده است. الیاف پنبهٔ کوهی میتواند به ذرات بسیار ریز و نامریی تبدیل شود. این ذرات نامریی در هنگام تنفس به اعماق شش نفوذ میکنند و برای همیشه در آن جا میمانند. با گذشت زمان این ذرات بر اثر تحریکات مداوم خود میتوانند سبب سرطان ریه و حنجره شوند و نهایتا به مرگ بیانجامد. میزان آزبست در هوای تهران حدود ۳۰ تا ۵۰ برابر شهرهای پاک دنیا است. در ایران آزبست در لنت ترمز و کلاچ خودرو و همچنین سقف ایرانیت ساختمانها مورد استفاده قرار میگیرد. مسئله ممنوعیت استفاده از هر گونه آزبست که در سال ۱۳۹۰ به تصویب رسید به نظر نمی رسد که استفاده ار این ماده سمی را متوقف کرده باشد. وحید نوروزی کارشناس محیط زیست در مستند تلویزیونی درباره آلودگی هوا در فروردین ماه ۱۳۹۱ اظهار داشت که خود یکی از وزارتخانههای جمهوری اسلامی نسبت به ثبت سفارش آزبست و وارد کردن این ماده سمی اقدام کرده است.
نمونه شهر اهواز
همانطور که در ابتدای این نوشته گفتم اهواز برای دومین بار از سوی سازمان بهداشت جهانی به عنوان آلودهترین شهر جهان شناخته شده است. اخیرا وضع آلودگی هوای اهواز چنان به وخامت گرائید که نزدیک به ۲۰ هزار نفر دچار تنگی نفس گشته و راهی بیمارستان شدند. خبرگزاری فارس در گزارشی که در پاییز سال ۱۳۹۰ منتشر کرد از جمله در باره دلایل آلودگی اهواز نوشت:
“بر اساس آخرین مطالعات آلودگی هوای اهواز، صنایع نفتی به دلیل سوزاندن مقادیر عظیمی از گازهای حاوی سولفور (2SO) و نیز مایعات زاید در گودالهای آتش، انتشار آلاینده مونوکسید کربن (CO) و ذرات، بیشترین سهم را در ایجاد آلایندهای زیست محیطی و انتشار آنها در فضای اطراف اهواز به عهده دارند. در رتبه بعدی بیشترین بار آلودگی ناشی از آلاینده دی اکسیدگوگرد (2SO) در صنایع برق و به ویژه نیروگاه رامین است که در نتیجه مصرف سوختهای فسیلی سنگیناست.
در مورد انتشار آلاینده ذرات معلق بیشترین سهم انتشار متعلق به کارخانجات فولاد و بیشترین درصد انتشار آلاینده هیدروکربنها نیز متعلق به فعالیتهای تولیدی صنایع کانی غیرفلزی است.
بر اساس این مطالعات هر چند در طی فصلهای سرد و مرطوب سال (دی و بهمن) میزان گرد و غبار کاهش محسوسی دارد، اما در مقابل میزان گاز مونوکسیدکربن، دی اکسیدگوگرد و اکسیدهای ازت افزایش قابل ملاحظهای دارد که با توجه به پایداری هوا در این فصول خطرناک است. این مطالعات نشان میدهد که مجموع این آلایندگیها سبب میشود که میزان آلودگی هوای اهواز همواره حداقل دوبرابر حد مجاز استاندارد باشد.”
عدم رعایت استانداردهای زیست محیطی و بی اعتنایی مطلق به سرمایه گذاری در زمینه جلوگیری از آلودگی هوا طبعا از عوامل انسانی دخیل در این فاجعه هستند.
سوزاندن مزارع نیشکر هم یکی دیگر از عوامل آلودگی هواست. نیشکر به طور عمده در اهواز، شوشتر، شادگان و شوش کشت میشود و فصل کشت آن از مردادماه تا نیمه دوم مهرماه است. براساس آمار رسمی بیش از ۴۱ درصد از زمینهای کشاورزی در استان خوزستان زیر کشت نیشکر است. آتش زدن مزارع کم خرج ترین روش برداشت نیشکر است و از این رو کشت و صنعت ها به خاطر اینکه هزینه زیادی را متقبل نشوند از این روش استفاده می کنند. این در حالیست که با استفاده از تکنولوژی جدید و از جمله دستگاهی به نام هاروستر می شود از سوزاندن مزارع برای برداشت نیشکر پرهیز کرد و جلوی آلودگی هوا را نیز گرفت. استفاده از چنین دستگاهی در همه جای دنیا مرسوم است ولی در ایران بخاطر سود و طمع سرمایه داران و عدم اختصاص ارز کافی از جانب دولت برای تهیه چنین دستگاهی مزارع به آتش کشیده می شوند. یکی از کارمندان توسعه نیشکر در این مورد می گوید: “دود حاصل از سوزاندن مزارع نیشکر دودی سنگین حاوی قند و الکل است که به دلیل سنگینی به بالا صعود نمیکند و همین مسئله سبب تنگی نفس و حساسیت پوستی میشود.”
راههای مقابله با آلودگی هوا
قبل از اینکه بطور مشخص به راههای گوناگون مقابله با آلودگی هوا بپردازم میخواهم به چند موضوع عمومی تر اشاره ای داشته باشم. وقتی ما در باره حفظ محیط زیست حرف می زنیم بدرست از منفعت اقتصادی صاحبان صنایع و سرمایه داران بعنوان مانع حرف زده می شود. و این عین حقیقت است. چرخ اقتصاد سرمایه داری باید به هر قیمتی در گردش باشد ولو آنکه این امر به نابودی محیط زیست بیانجامد. اینجا هدف، سود است و این بر همه چیز تقدم دارد و انگیزه هر نوع فعالیت تولیدی سرمایه دار را شکل می دهد. (سرمایه داری کارنامه اش از این نظر چنان سیاه بوده است که بخش هایی از بورژوازی با دوراندیشی بیشتر تلاش می کند قدری بر این سودپرستی ویران کننده مهاربزند و به اصطلاح از محیط زیست دفاع کند).
ولی فعالیت اقتصادی و تولید می تواند به روال دیگری هم باشد. روالی که سود انگیزه حرکت آن نیست بلکه رفاه و آسایش انسانها و یک محیط زیست بهتر خمیرمایه آن را تشکیل می دهد. اگر این دومی را مبنا بگیریم باید تلاش کنیم که با اعتراض و مبارزه دائمی خود اشتهای سیری ناپذیر سرمایه داران را به عقب برانیم و کاری کنیم که پاسداری از محیط زیست اهمیت خود را در قوانین و تصمیات جوامع بشری پیدا کند. در حال حاضر مثلا برای اقتصادیات شاخص هایی نظیر تولید ناخالص و خالص ملی وجود دارد که میزان کالاهای تولید شده و همچنین میزان استهلاک کالاهای سرمایهای را نشان می دهد ولی نمی توان ادعا کرد که شاخص و ترازنامه ایی در باره استهلاک منابع و سرمایه های طبیعی وجود دارد. چنین شاخص هایی اصولا در نگرش نظام اقتصادی سرمایه داری وجود ندارد. مقابله با این بی توجهی یک شرط مهم برای حفاظت از محیط زیست است.
مسئله بعدی تحقیق و کسب دانش در باره آلاینده های محیط زیست، راههای مقابله با آن، استفاده از تکنولوژی جدید که با محیط زیست سازگاری بیشتری دارد و همچنین به کار بردن انرژیهای جانشین، اختصاص بودجه لازم برای پروژه های تحقیقی در این زمینه و نهایتا بکارگیری نتایج این تحقیقات در جریان عمل است. سرمایه داری به دلیل ماهیت سودپرستانه خود حاضر نیست هزینه زیادی را صرف چنین برنامه هایی بکند.
و امابه نظر من مهمترین اقدامات برای مقابله با آلودگی هوا به قرار زیر است:
– اعمال مقررات سختگیرانه برای میزان مجاز انتشار گازهای آلاینده خودرو ها که باید توسط شرکت های سازنده خودرو رعایت شود. شرکتهای خودروسازموظفند استاندارد تولید خودرو را مطابق استانداردی که کمترین انتشار گازهای آلاینده هوا را دربرداشته باشد ارتقا دهند. این به معنای ساخت و طراحی وسایل نقلیه موتوری است که از حداقل سوخت استفاده کند. این استانداردها تحت حاکمیت جمهوری اسلامی در مقایسه با کشورهای اروپایی بسیار عقب تر است و تازه در همان حد تعیین شده هم کمتر رعایت می گردد.
– از رده خارج كردن خودروهای قدیمی و فرسوده و همچنین همه خودروهایی که در تولید آنها کنیستر حذف شده است و یا در ساختن لنت ترمز و کلاچآنها آزبست بکار رفته است. در همه این موارد لازم است حقوق صاحبان این خودرورها حفظ شود.
– تامین شبکه اتوبوسرانی و متروی درون شهری رایگان. گازهای خارج شده از اگزوز خودروها یکی از منایع اصلی آلودگی هواست. بخصوص اینکه می دانیم وسایل نقلیه موتوری در ایران نسبت به دیگر کشورها از بالاترین مصرف سوخت برخوردار هستند. اگر جامعه بتواند شبکه ترانسپورت شهری رایگان را در اختیار شهروندان قرار دهد طبعا این به کاهش استفاده از خودروهای شخصی منجر خواهد شد و این به نوبه خود به کاهش آلودگی هوا می انجامد. تامین بهترین شرایط برای استفاده همه شهروندان از امکان وسایل نقلیه عمومی با سرویس و دسترسی مناسب یکی از موثرترین راه های مقابله با آلودگی هواست. در همین رابطه استفاده از تجربه سامانه اتوبوس تندرو (Bus rapid transit) که منجمله در کشورهای هلند و برزیل از آن استفاده می شود می تواند در ایران نیز بکار گرفته شود.
– تنظیم و اجرای مقرراتی که کارخانه داران و صاحبان صنایع را موظف به رعایت مسائل زیست محیطی و کاهش انتشارآلاینده های صنعتی در هوا می کند. متاسفانه در این بخش دقیقا به دلیل ماهیت سودپرستانه سرمایه داران حتی در سطح جهانی نیز موفقیت کمتری بدست آمده است. در ایران وضع به معنای واقعی کلمه افتضاح است. هیچ کنترل و بازرسی درست و حسابی ای در این مورد وجود ندارد. صنایع در قلب شهرها و مناطق مسکونی جان و سلامتی ساکنین را تهدید می کند و در این رابطه اقدامی نمی شود. در اینجا باید تاکید کنیم که صنایع آلاینده بطور قطع باید از محدوده شهری خارج شوند و در بیرون از شهر نیز با نصب فیلتر و یا استفاده از تکنولوژی جدید از میزان آلایندگی آنها کاسته شود.
– آزادی ساکنین کشور ونمایندگان آنها در کنترل و بررسی تاثیرات فعالیت های دولت و بنگاه های مختلف بر محیط زیست.
– استقرار ایستگاههای پالایش آلودگی هوا به اندازه کافی بویژه در مناطق بحرانی. این اقدام اگر چه كاهش آلودگی از مبدا نیست ولی یک اقدام مکمل لازم و ضروری یست.
– جایگزینی منابع فسیلی انرژی با انرژی ها جایگزین تجدید پذیر یعنی از جمله انرژی خورشید، باد، انرژی گرمایی اقیانوس ها، انرژی امواج آب و انرژی جذر و مد اقیانوس ها و بیوگاز.
– حفظ جنگل ها و افزایش کشت درخت و محیط سبز که به نوبه خود به تصفیه هوای آلوده کمک می کند.
– گسترش دوچرخه سواري و تشویق شهروندان به استفاده از دوچرخه بعنوان وسیله حمل و نقل که برای سلامت انسان نیز مفید است. در این رابطه لازم است دولت تسهیلات لازم را برای گسترش دوچرخه سواری فراهم آورد همانطور که در بسیاری از کشورهای جهان نظیر چین،هلند و دانمارک شاهد آن هستیم. به این منظور ضروری است که در شهرها مسیرهای مناسب دوچرخه سواری ایجاد شود و همچنین ایستگاههای رایگان دوچرخه دایر گردد.
اینها رئوس برخی اقداماتی ست که می تواند در مبارزه با آلودگی هوا موثر باشد. طبعا به این لیست می توان موارد خرد و درشت دیگری را هم اضافه کرد. قدر مسلم دخالت همه شهروندان چه درحیطه شخصی برای کمک به بهبود محیط زیست و مقابله با آلودگی هوا و چه به شکل دسته جمعی بمنظور تحث فشار گذاشتن دولت ها (و در اینجا جمهوری اسلامی) برای رعایت موازین محیط زیست پیش شرط موفقیت در این عرصه است.
مسئله آلودگی هوا در ایران بسیار جدی است. باید همه مردمی که در فضای این هوای آلوده تنفس می کنند دست بکار شوند و خواهان اقدامات فوری برای رفع این مشکل بزرگ و کشنده شوند. جمهوری اسلامی مسئول این وضعیت خطرناک و ناایمن است. ضروری است که با مبارزه دسته جمعی و اتکا به اشکال مختلف اعتراض، جمهوری اسلامی را وادار کنیم که همین امروز بیشترین امکانات کشور را برای حل این مشکل بکار گیرد. حق برخورداری از یک محیط زیست سالم و ایمن حق همه ماست. باید از همین حالا با جدیت برای تحقق این حق بکوشیم و با سرنگونی رژیم اسلامی سرمایه داران آنرا به بعنوان فرمان حکومت کارگران و مردم زحمتکش به کرسی بنشانیم.
hasan.salehi2000@gmail.com