من از خط تماس سخن میگویم
من یک عضو حزب کمونیست کارگری ایران هستم. خوشبختی من در اینست که در خط تماس با کسانی قرار دارم که در این حزب را میزنند و میخواهند عضو آن باشند و با حزب فعالیت کنند. از جمله وقتی این دوستان ازاینکه چرا تصمیم به عضویت در حزب گرفته اند و از زندگیشان میگویند، بیش از بیش ابعاد اجتماعی حزبمان را لمس میکنم و جایگاه آن در تحولات سیاسی جامعه برایم برجسته تر و مورد تاکید بیشتری قرار میگیرد. از آخرین تماس ها شروع میکنم
دو هفته پیش خانمی از کرج تماس گرفت و تقاضای عضویت در حزب را داشت. او صحبتهایش را چنین شروع کرد: “ما یک خانواده کارگری هستیم. زیر فشار فقر و دیدن محرومیت دو فرزندم به اعتیاد کشیده شدم. همسرم هم داشت معتاد میشد. اما برنامه های کانال جدید ما را نجات داد. به عشق دیدن برنامه هایتان، به عشق شنیدن حرفهای امیدبخشتان، به عشق نجات خودمان و مردمی که مثل ما هستند. تصمیم گرفتیم ترک اعتیاد کنیم. من به کمپ رفتم. هزار بدبختی کشیدم برای اینکه تحت درمان قرار بگیرم. اما این بیشرفها با مذهب و خرافه مغزمان را میخوردند، تا به خیال خود ما را به زندگی امیدوار کنند. در هر حال من خودم را پاک کردم. همسرم هم دیگر سراغ اعتیاد نرفت. حال زن و شوهر مشتاقانه پای بحث های شما می نشینیم. تلاش میکنیم در بحث ها شرکت کنیم. به نظرم اگر جوانان معتاد این تلویزیون را کشف کنند، آنها نیز اعتیادشان را کنار خواهند گذاشت. اعتیاد ما الان کانال جدید است. دوستانمان را هم داریم به این کانال معتاد میکنیم. این تلویزیون به ما امید داده است. ما راه زندگیمان را پیدا کرده ایم. همه تان را میبوسم. با من همچنان تماس داشته باشید. و به من راه نشان دهید و امید بدهید.”
در همین هفته آقایی از تهران تماس گرفت و عضویت خود و همسرش را در حزب اعلام کرد. او میگفت که مدتی است که بیننده کانال جدید است و اکنون به این نتیجه رسیده اند که باید با این حزب فعالیت کنند. چون راه رهایی مردم را در مبارزه با این حزب میدانند. او میگفت دو فرزندش نیز بیننده کانال جدید هستند. آنها خودشان تصمیم میگیرند. اما من و همسرم مصممیم. در آخر نیز میگوید ما مبلغین کانال جدید و حرفهای شما هستیم.
کارگری از یک کارخانه پلاستیک سازی تماس گرفت و خواستار فعالیت با حزب شد. او از اینکه علیرغم ١٦ ساعت کار در روز حتی نمیتواند با فرزندش باشد سخن میگفت. از اینکه نمیتواند جوابگوی نیازهای فرزندش باشد و ناگزیر شده او را از مدرسه بیرون بیاورد حرف میزد. سخن آخرش هم این بود که میخواهد عضو این حزب باشد تا به این فلاکت و بدبختی پایان داده شود.
مورد تکاندهنده دیگر تماس خانمی از تهران است. خانمی که همسرش خودکشی کرده و جان باخته است. پس از آن با مردی ازدواج کرد، که بعد از ازدواج چهره اش به کلی دگرگون شد. معلوم شد که از عوامل اطلاعات رژیم اسلامی است که به مکه هم رفت و حاجی شد. بعد هم هر روز زنی را “صیغه “میکرد و به خانه می آورد و به همسرش نیز فشار می آورد که باید حجاب را رعایت کند. تهدیدش هم این بود که اگر صدایش را درآورد، سر از ناکجا آباد در خواهد آورد. این زن به لحاظ اجتماعی تحصیل کرده بود و موقعیت خوبی برای اشتغال داشت، اما بخاطر شرایط زندگیش دستش از همه جا کوتاه بود و با هزار بدبختی موفق شد که از این مرد طلاقش را بگیرد و حالا با فرزندش معضل پیدا کردن شغلی مناسب برای امرار معاشش را دارد. این زن روشن و آگاه و آزادیخواه بود، اما زیر فشار زندگی به مرز خودکشی رسیده بود و به گفته خودش در چنین بن بستی حزب را انتخاب کرد و با حزب تماس گرفت و حرفش این بود که دیگر از هیچ چیز وحشتی ندارد. چیزی برای از دست دادن ندارد، برای هر نوع فعالیتی برای رهایی از این وضعیت آماده است و از اینرو این حزب را انتخاب کرده است. او بیننده هر شب کانال جدید است.
اینها موارد اتفاقی نیست. این صحبت هائیست که در طول فعالیت چندین ساله کانال جدید، یعنی صدای حزب کمونیست کارگری ایران و در برنامه های مستقیم هر شبش از زبان مردمی که خود را همراه ما میدانند، بارها و بارها شنیده ایم. از جمله در همین هفته بیننده عزیزی که شاید چند ماهی بیش نیست که این کانال را می بیند در برنامه مستقیم آن از این سخن میگفت که این حزب به انسانها جرات میدهد و راه مبارزه برای داشتن یک زندگی انسانی و ممکن بودنش را نشان میدهد و پرحرارت و پرشور مردم را به عضویت در حزب فرا میخواند. یا بیننده دیگری از این میگفت که این حزب صریح و بی پرده تمام حرفش را به مردم میزند و راه خوشبختی و رهایی را نشان میدهد. مردم عضو آن شوید.
نظیر همین گفته ها را بسیاری اوقات روی خط پیامگیر بینندگان کانال جدید میشنویم. از جمله در همین هفته دوست کارگری از کرمانشاه چنین میگوید: “دوستان سلام. دست تک تک شما را میفشارم. راهتان درست است. تردید نکنید. همچنان پرشور به جلو بروید. ما نیز در کنارتان هستیم. “
بطور اجتماعی نیز پژواک صدای حزب کمونیست کارگری ایران و کانال جدیدش را هر روز بیشتر و بیشتر در میان کارگران و بخش های مختلف مردم میشنویم. می بینیم که در بسیاری از اوقات گفتمان های حزب به گفتمان های مردم در مبارزاتشان و در زندگی هر روزه شان تبدیل شده است. از جمله می بینیم که جنبش علیه اعدام هر روز قویتر میشود و بسیاری از اوقات در تماسها و در پیامگیر تلویزیون دوستانی با صدایی نگران سراغ “مینا احدی” را گرفته اند، چون جان انسانی در خطر بوده است.
همچنین وقتی به جنبش کارگری نگاه میکنیم گفتمان کارگران در مبارزاتشان بر سر داشتن یک زندگی انسانی است و امروز کارگر و اساسا مردم بشدت برابری طلب هستند و حق و حقوق خود را نه بر مبنای خط فقر و خط بقایی که جمهوری اسلامی تعریف میکند، بلکه با افق “یک دنیایی بهتر” طلب میکنند و به تبعیض و بیعدالتی حاکم معترضند.
همین را در جنبش علیه تبعیض علیه زن، جنبش در دفاع از حقوق کودک و بر سر انسانی ترین خواستها در جامعه می بینیم. در همه این عرصه ی تلاقی حزب و خواستها و آرزوهای مردم را به روشنی میتوان دید.
دوستان بسیاری از اینکه کانال جدید را خیلی ها می بینند و صدای ما در نقاط بسیاری شنیده میشود سخن میگویند. این را خود در برنامه های مستقیم تلویزیون کانال جدید و تماس های بسیارش از شهرهای مختلف تجربه کرده ایم. این نیروی اجتماعی عظیمی است که با ابزاری چون تلویزیون ٢٤ ساعته و با برنامه یک دنیای بهترمان توانسته ایم نگاهشان را به سمت این حزب جلب کنیم. این ثمره ٢٢ سال فعالیت این حزب و بذری است که منصور حکمت کاشت و بنیادش را گذاشت. براستی جایش در کنار ما خالیست و در بیست و دومین سالگرد حزب جا دارد یادش را به گرمی گرامی داریم.
امروز نیروی اجتماعی وسیعی توجهش به سمت ماست. اگر این نیرو را با همین وسعتش سازمان دهیم، میتواند به اتفاق سیاسی مهمی منجر شود. این امری را که امروز وقتی به سالگرد حزبمان فکر میکنم بیش از هر وقت در دستور خود و حزب می بینیم.
امروز ما تجربه انقلابات منطقه، از جمله مصر و تونس را داریم. می بینیم که چگونه مردم با قدرت التحریر خود و با قدرت انقلابشان مبارک ها و بن علی ها را کنار زدند، اما همین مردم هنوز نتوانسته اند به یک آلترناتیو و یک نظام مطلوب خود برسند. تجربه سال ٨٨ و به میدان آمدن مردم در ایران را برای به زیر کشیدن رژیم اسلامی را نیز داریم. همه اینها نشانگر جایگاه حزب به عنوان یک فاکتور سیاسی مهم در سیر تحولات جامعه است. به این معنی که حزب با گذاشتن افق روشنی در مقابل مبارزات مردم، امید و آینده را نمایندگی میکند. به عبارت روشنتر و به قول دوست بیننده کانال جدید به مردم جرات و اعتماد به نفس میدهد و راه ممکن بودن پیروزی را در مقابلشان میگذارد.
از همین رو در اوضاع متحول سیاسی امروز پیوستن به حزب کمونیست کارگری ایران، فعالیت متشکل با این حزب، بردن این حزب به قلب جامعه و در راس اعتراضات وسیع اجتماعی بیش از هر وقت مورد تاکید من است. مناسبت بیست و دومین سالگرد حزب فرصتی است که از همه نیروهایی که دلشان با این حزب است و بطور واقعی این حزب را نماینده و سخنگوی خواستها و اعتراضشان میدانند، بخواهم که به این حزب بپیوندند. بحث تحزب یافتن و فعالیت با حزب از نظر من بحث بر سر زندگی و سرنوشت مبارزات ما مردم است. از همین رو تصمیمی خطیر و عاجل است و نباید درنگ کرد.
من همچنین از همه کسانیکه در تماسهایشان خواستار عضویت در حزب شده اند، کسانیکه بینندگان پروپا قرص کانال جدید و معرف آن در میان دوستان و آشنایانشان هستند، از همه کسانیکه فاصله کوتاهی تا سازمانیابی در حزب خود را دارند، میخواهم که تماسشان را با ما فشرده تر کنند، با این حزب فعالیت نزدیکتری داشته باشند و مرتبا ما را در جریان نبض اوضاع جامعه قرار دهند تا بدین شکل بکوشیم که به تدارک سازماندهی اعتراضاتی سراسری برویم و با نبضی واحد به جلو گام برداریم.
در خاتمه بیست و دومین سالگرد حزب را به همه دوستانی که حرفهای ما را حرفهای خود میدانند، مشتاقانه بحث های حزب کمونیست کارگری ایران را دنبال میکنند، خود را دوستدار این حزب و کانال جدید میدانند، و به همه اعضا و فعالین این حزب تبریک میگویم. خصوصا به کادرهای حزب کمونیست کارگری ایران که در هر کجا که بوده اند و هستند، نقشی اساسی و نقش رهبر را در پیشبرد حزب و پراتیک اجتماعی آن داشته اند، تبریک میگویم و دست تک تک آنها را بگرمی می فشارم.
شهلا دانشفر
دبیر کمیته سازمانده
انترناسیونال ۵۳۳
٨ آذر ٩٢